صفای اشک وفای غم







نويسندگان



آثار تاريخي رادین عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





جوك

 

 

 

 

يه روز غضنفر ميره جوراب بخره توشو فوت ميكنه ببينه سوراخه يا نه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قضنفر پنجاه توماني تقلبي چاپ ميكنه.. سه سوته ميگيرنش..

 

 

باتعجب ميگه آخه شماها چجوري فهميدين اين تقلبيه؟!

 

ميگن آخه احمق كنار دانشگاه تهران كه سمبوسه فروشي نيست.!

یه روز یه دختر دعا می کنه خدایا : من چیزی برای خودم نمی خوام

فقط یه داماد خوب و خوشگل نصیب مادرم کن

 

 

 

به حیف نون ميگن سخترين روزهاي زندگي مشترکت کي بود

 

 

 

ميگه همون روزهاي اول بود که خجالت مي کشيدم پيش خانومم بگوزم !

 

 

 

 

 

 

زن : عزیزم ! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم : « چرا می خوای با من ازدواج کنی ؟ 

 

 

 چی گفتی؟

 

شوهر : آره ، خوب یادمه ، گفتم : می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم .

زن: خوب ، پس چی شد ؟

شوهر: خوب ، خوشبخت کردم دیگه .

زن : کیو خوشبخت کردی ؟

شوهر : همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه !

 

 

 

غضنفر ميره جوراب فروشي ميگه آقا جوراب ميخوام

 

 

 

 فروشنده ميگه:مردونه ؟يارو دست ميده ميگه: مردونه

 

 

آقایون وقتی میخوان کاری رو انجام بدن : اول خوب فکر میکنند
بعد به حرف دلشون گوش میکنن ، بعد به خدا توکل میکنن و …
در آخر کاری رو انجام میدن که زنشون میگه !!

 

 

 

غضنفر رئيس فدراسيون شطرنج ميشه و اعلام ميكنه كه از اين به بعد فيل نبايد اسب را بزند ضمنا خر هم بازي هستد

 

 

 

دو تا دیوونه می رسن به هم،

 

 

 

 اولی به دومی می گه: اگه چراغ قوه رو روشن کنم، از نورش می ری بالا؟

 

 

 دومی می گه: فکر کردی من دیوونم؟ که برم بالا،

 

 تو چراغ قوه رو خامو ش کنی و من بیفتم پایین و بمیرم

 

 

 

همن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن میمیره، علی میره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاریخ و امضا هم پول نمی‌گیریم. علی می‌گه بنویس: بهمن تیر خرداد مرداد !

 

 

 

دو نفر در طول مهمانی کنار هم نشسته بودند و یک کلمه هم با هم حرف نمیزدند.

 

 

 

 پس از دو ساعت یکی از آنها به دیگری گفت:

 

 

 پیشنهاد می‏کنم حالا در مورد موضوع دیگری سکوت کنیم!

 

 

 

یک ایرانی و یک آمریکایی قرار گذاشتند به تعداد روزهای تعطیل کشور خود به دیگری پس گردنی بزنند!! آمریکایی اول شروع کرد و همینطور که میزد می گفت: - تولد عیسی, ژانویه, وفات عیسی, عید پک و تعطیلاتش تمام شد و حالا نوبت ایرانی رسید:
- تولد امام اول, دوم, سوم …. دوازده ام و شروع کرد به نام بردن تمام پیغمبرها و تولد و وفات شان در حالیکه آمریکایی داشت از درد فرار میکرد, فریاد زد - کجا در میری؟ هنوز سه ماه تعطیلی موند!!!

 

 

 

 

 

 

 

غضنفر دکتر میشه بعد به مریضش دو تا قرص میده میگه

 

 

یکیشو یه ربع قبل از خواب بخور یکیشم یک ربع قبل از بیداری!!!

 

 

 

یه دفعه دو تا هزار پا همدیگر رو بغل میکنن میشن زیپ!!!

 

 

 

به غضنفر مي گن دگرگوني يعني چه ؟ مي گه يعني اين گوني نه . يك گوني ديگه!!!

 

 

 

نظرات شما عزیزان:

marrd
ساعت11:51---22 مهر 1391
سلام وب تو هم حالبه اگه دوست داری تبادل لینک کنیم؟!

همه چیز اینجاست
ساعت16:15---18 مهر 1391
سلام
وبلاگ بروز و زیبایی داری به من هم سر بزن
منتظرتو و نظرات تو هستم
سر بزن
باتشکر
مدیریت همه چیز اینجاست


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط radin در 16:17 | |